محمدرضا اکباتانی فرد

ساخت وبلاگ
شهر کوچک من ، رویای بزرگ شدن نداشت جنگلهای سبزش ، درختان سوخته رو دوست نداشت بزرگترین دریاچه‌اش ، موجی برای خروشیدن نداشت درون رشته کوه‌های البرزش جایی برای پنهان شدن خورشید نداشت رودخانه قدیمی‌اش ، هیچ قایقی نداشت ای شهر کوچک من وحشی ترین کلام تو اینک حرکت برگ‌ست بر شاخه‌های جوان درون جنگلهای سبزت مردی به قامت یک سرو ایستاده و عاشقانه می‌خواند برای مردم شهر بزرگترین دریاچه‌ات امروز مهمان کویرهای خشک‌ست و رشته کوه‌های البرزت مامن قناری‌هایی‌ست که از گلویشان جوانی گل می‌کند و رودخانه قدیمی‌ات در حسرت سیلابی در شهر‌ست.   محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : شهر من,شهر منبج,شهر من بخند,شهر منچستر,شهر من گم شده است,شهر منچستر در انگلیس,شهر من شعر,شهر من بخند پالت,شهر من 6 حروف, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 50 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 12:39

سال هاست که خوابیدیم سال هاست که خروس هم تماشاگر خواب ماست سال هاست که پرنده از پرواز می‌ترسد ماهی از آب حتا تو از اعتماد به من عقاب از بلندای آسمان و جنگل از صدای تبر شب دوباره می‌آید می‌کوبد پشت در را و این بار من می‌خواهم از پشت باخنجری شب را از پا در آورم و همین فردا خروس را از تماشای خوابمان بیدار خواهم کرد پرواز را به پرنده هدیه خواهم داد ماهی را با آب آشتی خواهم داد در اعتماد را به روی تو خواهم گشود و از مغز عقاب پاک خواهم کرد ترس از بلندای آسمان را و اعدام خواهم کرد آن مرد تبر به دست را همین فردا به همه خواهم گفت دیدید عاقبت ما صاحب خورشید شدیم محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 70 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 12:39

  در دستهایمان چه چیزی خواهیم داشت با دستهایمان چه چیزی خواهیم کاشت برای فرداها لحظه‌‌ها را در کدام دستمان جای خواهیم داد تپانچه در کدام دستمان خواهد بود با کدام دستمان انگورهای قرمز را می‌فشاریم تا شرابی سرخ‌تر از خون شود شرابی که هیچ کس نچشیده‌اش اینجا مردی‌ست که می‌خواهد با هر دو دستش خود را از پرده آویزان کند   محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : دست های مادربزرگ,دست های مادر,دست های ما,دست های ما کوتاه بود,دستهای مادرم,دستهای ماریا,دستهای پدر و مادر,دستهایت مال من,دستهای ما مال کی شد,شعر دستهای مادرم, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 21 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 12:39

می‌خواهم تورا سوار بر شانه‌هایم کنم و به پرواز در آیم می‌خواهم تورا پرواز دهم تا تو لذت پرنده بودن را بچشی   تا از آن بالا‌ها راحت‌تر دنیا رو ببینی حیف که آسمان در مقابل پروازت کوچک‌ست می‌خواهم از وجود قلبم شرابی دهمت که تا دنیا دنیاست مست و سر خوش باشی رگهای بدنم را می‌بینی ؟ جوی آبی‌ست زلال ، برای عطشت سیر بنوش استخوانهایم را ستون و گوشت تنم را سایبان تا تو آرام همچون گلی خفته باشی در آن تا گلها با دیدنت پژمرده شوند باور کن ! در جنگل تنهاییم ، تو عشق منی که در حال لبخندی و من از دور لبخندت را می بوسم   چشمانم را پذیرا باش   تا روشنایی راهت باشد که محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : پرواز کنکوری ها,پرواز کن تا آرزو,پرواز کن,پرواز کن پرنده ام,پرواز کنکوریا,پرواز کنم تا بر دوست,پرواز کن آنگونه که میخواهی,پرواز کن شعر,پرواز کنکورد,پرواز کنم, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 24 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 5:17

وقتی تو می‌خندی چهره‌ات شگفت‌ترین‌ ست وقتی تو می‌خندی چهره‌ات عزیز ترین‌ ست خنده‌ات فریادی‌ست در گوش همسایه‌ها وقتی تو می‌خندی آبشارها با قدرت بر سنگ می‌پاشند و جوانه‌ها از خندیدنت پوست درختان را می‌شکافند وقتی تو می‌خندی یعنی زمستان به انتها رسیده است و بهار با اقتدار از راه می‌رسد خنده تو رمز گشودن درها‌‌ست درهایی که زنگشان سالیان سال‌ست که به صدا در نیامده‌ وقتی تو می‌خندی خونهای منجمد شده در رگها جاری می‌شوند و خورشید از آسمان به زمین می‌آید تا آخرین خنده‌های تورا به نیزه‌های نور هدیه دهد و همسایه‌ها از تصور بی باکی مان بهراسن محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : وقتی تو می خندی,وقتی تو میخندی دلم از شادی میلرزه,وقتي تو ميخندي,وقتی که تو میخندی,شعر وقتی تو میخندی,وقتی تو میخندی ماه میخنده,آهنگ وقتی تو میخندی,وقتی که تو میخندی دنیا رو بهم میدن,دانلود آهنگ وقتی تو میخندی, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 21 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 5:17

نسل من نسل جنگ و خون بود نسل موشک و بمب بود نسل رفتن روی مین بود نسل خوابیدن روی سیم خاردار بود   نسل من نسل پستان خشک مادر بود نسل پارچه‌های تنظیف بود نسل من بازی فوتبال با دروازه‌هایی از سنگ بود نسل من پاره شدن توپ‌های پلاستیکی با چاقو بود نسل من ترس و وحشت از ماشین گشت پاترول بود صدای گلنگدن و تراشیدن موهای بلند بود پوشیدن شلوار گشاد و پیراهن آستین بلند بود آرینسل من نسل اعدام و دار بود نسل پر پر کردن گلهای زیبا بود نسل شیون و فریاد بود نسل پوشیدن پیراهن سیاه بود   نسل من نسل فریاد درختان توی جنگل بود صدای قطع شدنشان با ضربه‌های تبر در سحر گاه بود   محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : نسل من آبجیز,نسل من,نسل من بهرام,نسل من کوروس,نسل,نسل من از بهرام,نسل منصور,نسل من نسلی است که,نسل من کورس,نسل منتظر, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 19 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 5:17

می‌گویند برای زندگی امروزیباید چشمانت را بر روی همه چیز ببندیانگشتت را درون گوش‌ت قرار دهیتا هیچ صدایی را نشنویحتا زبانت را لای دندانت قرار دهیتا سر سبزت را بر باد ندهیاما....‌‌..قلم در دستان من‌ستچگونه می‌شود جنگل‌های پر از درختان را ندیدیا صدای باد را نشنیدبادی که آهنگ ونجلیس می‌نوازد برای درختانتا برگهای سبزشان به رقص در‌آیدچگونه می‌شود دهان بست و زبان بر دندان گرفتوقتی تبردسته‌اش از چوب‌ستچگونه می‌توان دستانی را ندیدکه روزی فشفشه می‌ساختولی الان شکسته‌ستمگر می‌توان آبی دریا را ندیدو صدای موجش را نشنیداین سرزمین من‌ستکه می‌گریدای محمدرضا اکباتانی فرد...ادامه مطلب
ما را در سایت محمدرضا اکباتانی فرد دنبال می کنید

برچسب : بی سکوت,سکوتی بی پایان,سکوت بی پایان,سکوت بی صدا,سکوت بی انتها,سکوت بی رنگ,سکوت بی بهانه,سکوت بی معنی,سکوت بی قرار,بی کلام سکوت محسن یگانه, نویسنده : mohammadrezaekbatania بازدید : 59 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 5:17