شهر کوچک من ، رویای بزرگ شدن نداشت جنگلهای سبزش ، درختان سوخته رو دوست نداشت بزرگترین دریاچهاش ، موجی برای خروشیدن نداشت درون رشته کوههای البرزش جایی برای پنهان شدن خورشید نداشت رودخانه قدیمیاش ، هیچ قایقی نداشت ای شهر کوچک من وحشی ترین کلام تو اینک حرکت برگست بر شاخههای جوان درون جنگلهای سبزت مردی به قامت یک سرو ایستاده و عاشقانه میخواند برای مردم شهر بزرگترین دریاچهات امروز مهمان کویرهای خشکست و رشته کوههای البرزت مامن قناریهاییست که از گلویشان جوانی گل میکند و رودخانه قدیمیات در حسرت سیلابی در شهرست. ,شهر من,شهر منبج,شهر من بخند,شهر منچستر,شهر من گم شده است,شهر منچستر در انگلیس,شهر من شعر,شهر من بخند پالت,شهر من 6 حروف ...ادامه مطلب
در دستهایمان چه چیزی خواهیم داشت با دستهایمان چه چیزی خواهیم کاشت برای فرداها لحظهها را در کدام دستمان جای خواهیم داد تپانچه در کدام دستمان خواهد بود با کدام دستمان انگورهای قرمز را میفشاریم تا شرابی سرختر از خون شود شرابی که هیچ کس نچشیدهاش اینجا مردیست که میخواهد با هر دو دستش خود را از پرده آویزان کند ,دست های مادربزرگ,دست های مادر,دست های ما,دست های ما کوتاه بود,دستهای مادرم,دستهای ماریا,دستهای پدر و مادر,دستهایت مال من,دستهای ما مال کی شد,شعر دستهای مادرم ...ادامه مطلب
نسل من نسل جنگ و خون بود نسل موشک و بمب بود نسل رفتن روی مین بود نسل خوابیدن روی سیم خاردار بود نسل من نسل پستان خشک مادر بود نسل پارچههای تنظیف بود نسل من بازی فوتبال با دروازههایی از سنگ بود نسل من پاره شدن توپهای پلاستیکی با چاقو بود نسل من ترس و وحشت از ماشین گشت پاترول بود صدای گلنگدن و تراشیدن موهای بلند بود پوشیدن شلوار گشاد و پیراهن آستین بلند بود آرینسل من نسل اعدام و دار بود نسل پر پر کردن گلهای زیبا بود نسل شیون و فریاد بود نسل پوشیدن پیراهن سیاه بود نسل من نسل فریاد درختان توی جنگل بود صدای قطع شدنشان با ضربههای تبر در سحر گاه بود ,نسل من آبجیز,نسل من,نسل من بهرام,نسل من کوروس,نسل,نسل من از بهرام,نسل منصور,نسل من نسلی است که,نسل من کورس,نسل منتظر ...ادامه مطلب